English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entrance U ورودیه اجازه ورود
entranced U ورودیه اجازه ورود
entrances U ورودیه اجازه ورود
entrancing U ورودیه اجازه ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gate U وسایل ورود ورودیه
gates U وسایل ورود ورودیه
token U اجازه ورود
tokens U اجازه ورود
ingress U حق دخول اجازه ورود
let someone through U اجازه ورود دادن
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
pratique U اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
The passenger was admitted into the USA. U به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
door money U ورودیه
admissions U ورودیه
admission U ورودیه
income U ورودیه جدیدالورود
fee U پای مزد ورودیه
box offices U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
admitance U ورود
appulse U ورود
entrance fee U حق ورود
inning U ورود
entrance fees U حق ورود
arrival U ورود
arrivals U ورود
arr U ورود
infare U ورود
entree U ورود
right of entry U حق ورود
ingress U ورود
entry U ورود
ingression U ورود
introgression U ورود
introit U ورود
importing U ورود
entrancing U ورود
importation U ورود
accession U ورود
air inclusion U ورود هوا
imported U ورود
re-entry U ورود
import U ورود
inductions U ورود
re entry U ورود
induction U ورود
entrance U ورود
entrances U ورود
entranced U ورود
intervance of third party U ورود ثالث
homecoming U ورود بخانه
inlet U ورود دخول
landings U ورود به خشکی
landings U ورود بخشکی
house-warmings U جشن ورود
forcible entry U ورود عدوانی
tardiness U تاخیر ورود
landing U ورود بخشکی
importing U مفهوم ورود
intrant U ورود رسمی
landfall n U ورود بخشکی
imported U مفهوم ورود
input of current U ورود جریان
arrival rate U نرخ ورود
inlet time U زمان ورود
initation U ورود بعضویت
import U مفهوم ورود
landding U ورود بخشکی
homecomings U ورود بخانه
entry U ورود راهرو
energy intake U ورود انرژی
acetylation U ورود ریشهء
ease of entry U سهولت ورود
due in U در شرف ورود
data insertion U ورود داده ها
data import U ورود داده
cost to entry U هزینه ورود
capital inflow U ورود سرمایه
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
house warming U جشن ورود
house-warming U جشن ورود
entering angle U زاویه ورود
landing U ورود به خشکی
free entrance U ورود مجانی
first in first out U به ترتیب ورود
first in first out U بترتیب ورود
fifo U به ترتیب ورود
entry side U جهت ورود
entry point U نقطه ورود
influx U ورود هجوم
influxes U ورود هجوم
admission U اجازهء ورود
admissions U اجازهء ورود
admittance U ورود دخول
entree U اجازهء ورود
approach ramp U فرازای ورود
reebtry U ورود مجدد
receipt statement U اعلامیه ورود
when entering U هنگام ورود
token U بلیط ورود
tokens U بلیط ورود
advent ظهور و ورود
inlets U ورود دخول
port of entry U بندرمحل ورود
arrival hall U سالن ورود
arrival hall U سالن ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
on arrival U هنگام ورود
gangplank U تخته ورود به ناو
hailing U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
raided U ورود ناگهانی پلیس
hail U اعلام ورود کردن
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
entry plan U طرح ورود به بندر
gangplanks U تخته ورود به ناو
coast in point U نقطه ورود به ساحل
search warrant U حکم بازرسی و ورود
barrier to entry U منع ورود به صنعت
search warrants U حکم بازرسی و ورود
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
fifo U خروج به ترتیب ورود
raiding U ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
hailed U اعلام ورود کردن
inflow of labor U جریان ورود کارگر
police raid U ورود ناگهانی پلیس
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
lifo U به ترتیب عکس ورود
round-up U ورود ناگهانی پلیس
law of prior entry U قانون تقدم ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
last in first out U بترتیب عکس ورود
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
infare U مهمانی بمناسبت ورود
entranced U حق ورود دروازهء دخول
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
gold import point U نقطه ورود طلا
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entrance U حق ورود دروازهء دخول
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
raids U ورود ناگهانی پلیس
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
house warming U جشن ورود بخانه تازه
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
gangways U محل ورود و خروج از ناو
gangway U محل ورود و خروج از ناو
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com